چنانکه میدانید اصل و ذات موسیقی بر اساس قوهی شنوایی استوار است. هر آهنگی زمانی جلوهگری میکند که توسط گوش شنیده شود و میزان بهرهجویی انسان از موسیقی بسیار وابسته به زمان است. یعنی تا وقتی موسیقی شنیده میشود از آن لذت میبریم و یا درک میکنیم. به محض پایان گرفتن آهنگ دیگر نمیتوان همان بهره لازم را برد مگر این که آهنگ از نو نواخته شود. البته با کمک حافظه تا حدی میتوان موسیقی را به خاطر سپرد اما برای تجزیه و تحلیل و انتقال مفاهیم فنی نمیتوانیم به حافظهی خویش اتکا کنیم. بدین منظور بحث نوشتن موسیقی پیش میآید. یعنی علاوه بر شنیدن آهنگ، باید روی کاغذ نیز بتوانیم همان آهنگ را بنویسیم. وقتی موسیقی روی کاغذ آمد از قید زمان خارج میشود و هر لحظه اراده کنیم به بخشی و یا تمام آهنگ میتوانیم بپردازیم. اهمیت نوشتن موسیقی بویژه در امر آموزش، اجرای گروهی، آهنگسازی و تجزیه و تحلیل آهنگ کاربرد دارد. پس عامهی مردم که فقط شنوندهی صرف موسیقی هستند نیازی به خواندن و نوشتن موسیقی ندارند.
الفبای موسیقی
برای نوشتن موسیقی همانند زبانهای رایج بشری احتیاج به نمادها و یا الفبای مخصوص داریم. می دإنید که در نگارش زبان فارسی ما از ۳۲ حرف به تناوب استفاده میکنیم و همینطور در نگارش زبان انگلیسی از ۲۶ حرف لاتین بهره میگیریم. به همین ترتیب میتوان در نوشتن موسیقی از حروف و نمادهایی مخصوص کمک گرفت. البته تعداد حروف مورد استفاده در زبان موسیقایی فقط هفت مورد است که به شکلهای متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرند. همانند حروف زبان فارسی که هر یک اسمی خاص دارند، الفبای موسیقی نیز هر یک اسم جداگانهای دارند و به همین عنوان شناخته میشوند. اسامی نتهای هفتگانه بدین ترتیب است: دو ـ ر ـ می ـ فا ـ سُل ـ لا ـ سی شما میتوانید ترتیب نتها را جور دیگری حفظ کنید. برای مثال لا ـ سی ـ دو ـ ر ـ می ـ فا ـ سل و یا: می ـ فا ـ سل ـ لا ـ سی ـ دو ـ ر توجه کنید ترتیب نتها نباید به هم بخورد یعنی نت «ر» همیشه بعد از نت «دو» و همواره پیش از نت «می» واقع میشود و بقیه نیز به همین نظماند. برای درک بهتر موضوع توجه خود را به نظم و ترتیب حروف الفبای فارسی معطوف کنید که حروف سی و دوگانه چگونه پشت سر هم میآیند. مکان قرارگیری حروف همیشه جای ثابتی است و موقعیت هریک از آنها با توجه به مکان حروف قبلی و بعدی شناسایی میشود. مثل حرف «ب» که همیشه بعد از «الف» و پیش از حرف «پ» قرار میگیرد. بر خلاف حروف زبانهای فارسی و انگلیسی که علاوه بر اسم خاص، دارای شکل خاص و منحصر به فردی هستند، نتها یا همان الفبای موسیقی فقط دارای اسم خاصاند و از نظر شکل و شمایل، قیافه مشترکی دارند. یعنی تمام نت های هفتگانه با یک نماد شناخته میشوند. پرسش: چگونه میشود نتهای هفتگانه را از یکدیگر تشخیص داد؟ با توجه به اینکه همگی آنها یک شکلاند.خطوط حامل
چنانکه میدانید در نوشتن زبانهای فارسی و انگلیسی و… همواره حروف بر روی یک خط و پشت سر هم نوشته میشوند اما نتهای موسیقی روی یک خط قابل نوشتن نیستند. علت آن است که نشانه و نماد تمام نتهای موسیقی همشکل اند و اگر بخواهیم روی یک خط نتنویسی کنیم، آنگاه نمیتوان آنها را از هم تشخیص داد. به همین جهت خط مورد استفاده در موسیقی از پنج خط موازی و با فاصلهی کم تشکیل میشود که به خطوط حامل معروف هستند. خطوط حامل به ترتیب از پایین به بالا شمارهگذاری میشوند بدین صورت خط اول، خط دوم، خط سوم، خط چهارم و خط پنجم (شکل ۱ ) .مطابق شکل (۱) ملاحظه میکنید هر چهار نت هم قیافه هستند درحالیکه هیچیک از آنها همنام نیستند و هریک شخصیت جداگانهای دارند. این تشخیص به خاطر مکان قرار گرفتن نتها در رو، زیر یا بالای خطوط حامل است. بنابراین چهار نت شکل (۱) با اینکه قیافهی یکسانی دارند ولی هریک نمایندهی یک صدای منحصر به فرد هستند، به عبارتی ما با چهار نت مختلف روبرو هستیم. در خطوط حامل علاوه بر اینکه روی پنج خط میتوانیم نت بنویسیم، در چهار مکان دیگر هم در لابلای خطوط میتوان نت نوشت. همچنین دو مکان دیگر یکی در پایین خط اول و دیگری در بالای خط پنجم بدین منظور وجود دارد. پس در یک خط حامل پنج خطی، تعداد یازده نت میتوان شناسایی کرد، شکل (۲).پرسش: با وجود بالا و پایین رفتن نتها در خطوط حامل، نام هریک از آنها در مکانهای مختلف چگونه شناسایی می شود؟ شکل ۱: خطوط پنجگانه حامل
شکل ۲: نت های روی خط و میان خطکلید
کلید نشانهای است که در ابتدای حامل قرار میگیرد و باعث شناسایی یک نت در روی یکی از خطوط حامل میشود. وقتی چنین اتفاقی پیش آمد. آنگاه شناسایی سایر نتها آسان است. زیرا نتها با ترتیب خاصی پشت سر هم قرار میگیرند. در خط موسیقی کلیدهای متفاوتی به کار میرود. یکی از آنها کلید سُل نام دارد، زیرا معرف نام همین نت در خطوط حامل است. این کلید، همیشه نت سُل را بر روی خط دوم مشخص میکند و به همین دلیل به کلید سُل خط دوم نیز معروف است.با توجه به شکل (۳) اکنون میتوانید هر یک از نتها را با نام خودش بخوانید. توجه داشته باشید که خط موسیقی همانند نگارش زبان انگلیسی از چپ به راست خوانده میشود. بنابراین نام نتهای شکل (۳) چنین خواهد بود، می ـ سل ـ دو ـ لا. یکی دیگر از کلیدهای مهم و کاربردی، کلید «فا»ی خط چهارم است.با قرار گرفتن این کلید بر روی حامل، خط چهارم به نت «فا» اختصاص مییابد و سایر نت ها نسبت به آن شناسایی میشوند. بنابراین در شکل (۴) نتخوانی به ترتیب خواهد بود، فا ـ دو ـ سل – لا. کلید دیگری هم در موسیقی ایرانی کم و بیش کاربرد دارد و آن کلید «دو»ی خط سوم است. با قرار گرفتن این کلید در ابتدای خطوط حامل، خط سوم مکان قرارگیری نت «دو» خواهد بود و نام سایر نتها بر مبنای آن شناسایی میشوند. بنابراین نتخوانی در شکل (۵) بدین صورت خواهد بود، دو ـ سی ـ دو ـ فا. کلیدهای دیگری هم در موسیقی وجود دارد که از معرفی آنها صرف نظر میکنیم، زیرا در موسیقی ایرانی کاربردی ندارند. شکل ۳: کلید سل نام نت ها را مشخص می کند
شکل ۴: کلید فای خط چهارم
شکل ۵: کلید دو خط سومخطوط اضافی
شاید برای خواننده پرسشی ایجاد شود که چه احتیاجی به کلیدهای متفاوت داریم؟ مگر نمیشود تمام آهنگها را با یک کلید نوشت؟ برای یافتن پاسخ این پرسش توجه کنید که هر نت موسیقی شخصیت منحصر به فردی دارد و آن هم فقط با بسامد آن مشخص میشود. یعنی وقتی نت «لا» با بسامد ۴۴۰ هرتز را در نظر بگیریم، تنها و تنها یک نت در جهان هستی وجود دارد که بسامد آن ۴۴۰ هرتز است و هرگز دو تا نیست و حتی نت «لا» اگر بسامدش دوبرابر شود یعنی «لا»ی ۸۸۰ هرتز و یا نصف شود مثل «لا»ی ۲۲۰ هرتز باز هم در هنگام شنیدن ملاحظه میکنیم با وجود شباهت ظاهری آنها، تفاوت قابل تشخیصی وجود دارد. بنابراین با قرار گرفتن نتها بر روی خطوط حامل، در عمل، بسامد آنها نیز مشخص میشود، با این توضیح که بسامد آنها از پایین به بالا افزایش مییابد. اینک به پرسش اصلی بازمیگردیم که چرا نمیتوان تمام نتهای موسیقی را فقط با یک کلید بر روی خطوط حامل نوشت؟ توجه کنید تعداد اصوات موسیقایی قابل شنیدن با گوش انسان بسیار بیشتر از ظرفیت یک خط حامل پنج تایی است. یعنی اگر تمام نتها را بخواهیم در روی فقط یک حامل و آن هم با یک کلید بنویسیم تعداد بسیار زیادی از نتها، بالاتر و یا پایینتر از خطوط حامل قرار می گیرند. در چنین حالتی برای این که بتوان نت های خارج از پنج خاط حامل را شناسایی کرد، لازم است از خطوط اضافه کمک بگیریم. تا زمانی که خطوط اضافه قابل شمارش باشند، مفید هستند ولی بدیهی است خواندن و نوشتن نتهای خیلی دور از خطوط حامل که خط های اضافی زیادی دارند، دشوار خواهد بود. چنانکه در شکل (۶) میبینید نتهای بیرون از خطوط حامل با خط های اضافی همراه اند و هرچه نت از حامل دورتر میشود، خطوط اضافه بیشتری به آن تعلق می گیرد، به طوری که خواندن آنها گاهی اوقات بسیار وقتگیر و آزاردهنده است.به همین دلیل و به جهت سهولت نتخوانی و نتنویسی، کلید لازم برای حامل را با توجه به گستره صدایی هر آهنگ انتخاب میکنند. صداهای زیر یا بسامد بالا معمولاًبا کلید سل خط دوم نوشته میشوند، برای مثال نتنویسی صدای سازهای نی، کمانچه، سرنا و بخشی از صدای سنتور، تار و سهتار با این کلید نوشته میشود. همچنین آوانویسی صدای آوازی زنان و برخی مردان نیز با استفاده از همین کلید صورت میگیرد. برای نتنویسی صداهای متوسط از کلید «دو»ی خط سوم استفاده میکنند. بخش زیادی از صداهای تار و سهتار، کمانچه آلتو، رباب و کرنا قابل نگارش با این کلید است. صدای آوازی بیشتر مردان و برخی از زنان بمخوان نیز با این کلید نوشته میشود و بالاخره صداهای بم را با کلید «فا»ی خط چهارم مینویسند. این کلید صدای سازهایی چون بربط (عود)، تارباس، قیچک باس، بخشی از صداهای قانون و همینطور صدای آوازی مردان بمخوان را پوشش میدهد. شکل ۶:نوشتن نت ها با خطوط اضافه گستره صداها
در موسیقی اصوات از نظر بسامدی به چهار دسته تقسیم شدهاند و جالب اینکه این کار با توجه به صدای آوازی انسان صورت یافته است. بخشهای چهارگانهی آوازی بدین ترتیباند. ۱ـ دسته یکم صداهای زیر یا سوپرانو شامل صدای بالای زنان و کودکان، همچنین سازهایی نظیر نی، فلوت، کمانچه، ویلن، سرنا، تار و سهتار، شکل (۷).
۲ـ دسته دوم صداهای میانه بالا یا آلتو که شامل صدای زنان بمخوان و همچنین صدای بالای بسیاری از مردان میشود. سازهایی چون تار و سهتار، سنتور و سرنا در این محدوده صوتی صدای خوشی دارند، شکل (۸).
۳ـ دسته سوم صداهای میانه پایین یا تِنور که شامل صدای بالای مردان و همینطور صدادهی پایین سازهایی چون تار و سهتار و بخش بالایی صدای بربط (عود)، شکل (۹).
۴ـ دسته چهارم صداهای بم یا باس که شامل پایینترین صدای مردان میشود. همچنین سازهایی نظیر بربط (عود) و تارباس نیز در این محدوده صدادهی ویژه خود را دارند، شکل (۱۰).
شکل ۷: گستره صدایی سوپرانو
شکل ۸: گستره صدایی آلتو
شکل ۹:گستره صدایی تنور
شکل ۱۰