انجمن دنیار | Donyar Forum
با سلام
مهمان گرامی ورود شما را به انجمن دنیار خیر مقدم عرض میکنیم
لطفا برای استفاده از مطالب و امکانات انجمن میبایست ثبت نام کنید
انجمن دنیار | Donyar Forum
با سلام
مهمان گرامی ورود شما را به انجمن دنیار خیر مقدم عرض میکنیم
لطفا برای استفاده از مطالب و امکانات انجمن میبایست ثبت نام کنید
انجمن دنیار | Donyar Forum
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.


www.donyar.ir فروشگاه دنیار خرید آنلاین
 
الرئيسيةالرئيسية  مكتبة الصورمكتبة الصور  جستجوجستجو  أحدث الصورأحدث الصور  ثبت نامثبت نام  ورودورود  چتروم موزیک باز  
انجمن تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است, با عنوان کردن مطالب سیاسی و غیر اخلاقی به شدت با کاربران برخورد خواهد شد

از کاربران عزیز و محترم درخواست داریم با عضویت در سایت و فعالیت بیشتر ما را در بهتر شدن انجمن

یاری نمایند


 

 آموزش شعر و ترانه سرایی

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
ADMIN
مـــدیـــر کــل انجــمن
مـــدیـــر کــل انجــمن
ADMIN


Posts : 397
Shohrat : 7
Tarikhe Ozviat : 2014-03-09
Keshvar : IRAN
Shahr : khouzestan

آموزش شعر و ترانه سرایی Empty
پستعنوان: آموزش شعر و ترانه سرایی   آموزش شعر و ترانه سرایی Icon_minitime8/31/2015, 10:05 am



شعر:
اكثر صاحب نظران, شعر را سخني موزون و قافيه دار گفته اند .اصولا شعر هميشه موزون بوده و تنها در سده اخير, اشعار بي وزن هم گفته شده است.

غرض از خيال انگيز بودن شعر چيست؟ اگر بگوييم (خورشيد طلوع كرد) تنها خبر از طلوع خورشيد داده ايم٬ اما اگر بگوييم (گل خورشيد شكفت) علاوه بر دادن خبر, سخن شمال خيال انگيز و موزون و زيباست.خيال انگيز است چون شما پيوند نهاني زيبايي ميان خورشيد و گل را يافته و خورشيد را به گل تشبيه كرده ايد و موزون نيز هست زيرا بخش (هجاهاي) آن با نظمي كنار هم نشسته اند.

وزن:
وزن به شعر, زيبايي سحر انگيزي مي بخشد و آن را شور انگيز ميسازد .مثلا شعر:
دانه چو طفلي است در آغوش خاك روز و شب اين طفل به نشرو نماست

اگر به صورت بي وزن در آيد زيبايي شور انگيزيش را از دست ميدهد:
دانه چو طفلي در آغوش خاك است اين طفل روزو شب به نشرو نماست

قافيه:
قافيه به زيبايي خوش آهنگي شعر مي افزايد و گوش را نوازش مي دهد مثلا:
فتنه ام بر زلف و بالاي تو اي بدر منير قامت است آن يا قيامت ,عنبر است آن يا عبير

حرف:
واژه از واحد هاي كوچكتري به نام حرف درست ميشود .در قافيه و وزن شعر صورت ملفوظ حرف (واج) مورد نظر است نه شكل مكتوب مثلا:
واژه نامه به صورت نام تلفظ ميشود و چهار حرف دارد (نر,ا,م,-).

حروف ملفوظ بر دوگونه اند:
1-مصوت
2-صامت

مصوت:
زبان فارسي داراي سه مصوت كوتاه-ُِ۪ و سه مصوت بلند ا او اي است.

صامت:
زبان فارسي داراي 23 صامت است:

ئد(=ع),ب,پ,ت(=ط),ج,چ,خ,د,ر,ز)= ذ,ظ,ض),ژ,س(=ث,ص),ش,غ(=ق),ف,ك,گ,م,ن,و,ه(=ح),ي.

رديف:
كلمه يا كلماتي كه بعد از واژه هاي قافيه, عينا تكرار ميشود.

واژه هاي قافيه:
واژه هايي است كه حروف قافيه در آخر آنها مشترك بايد.

حروف قافيه:
حرف يا حروف مشترك كه در آخر واژه هاي قافيه مي آيد .مثال:
به نام خداوند جان آفرين حكيم سخن در زبان آفرين
آفرين رديف است و جان, زبان واژه هاي قافيه و ان حروف قافيه است.

قواعد قافيه(الف)
قافيه شعر فارسي تابع دو قاعده است:
1.هر يك از مصوت هاي ا,و به تنهايي اساس قافيه قرار مي گيرند .مثلا:
اي چشم تو دل فريب و جادودر چشم تو خيره چشم آهو

مصوت(و)حرف قافيه است.
2.هرمصوت با يك يا دو صامت بعدش قافيه قرار مي گيرد :مصوت+صامت (+صامت).
مثلا:كسي دانه نيك مردي نكاشت كزو خرمن كام دل بر نداشت
اشت (مصوت+صامت+صامت)حروف قافيه است.

غزل
كلمه غزل در اصل به معناي حديث عشق,عاشقي كردن,وعشق باختن است.در اصطلاح ادبيات فارسي,قالبي از شعر است كه در آن مصراع اول و مصراع هاي زوج هم قافيه اند و حد معمول آن به طور متوسط بين 5 تا 12 بيت مي باشد.

از آن روي كه اين گونه شعر ,بيشتر,در بردارنده سخنان عاشقانه بوده است ,شاعران فارسي آن را غزل نام كرده اند .ولي,به مرور,و با ورود مفاهيم بلند اخلاقي و معاني دل آويز حكمت و عرفان در شعر فارسي, غزل از صورت پيشين آن به در آمد, و با اخلاق و عرفان در هم آويخت.

غزل سرايان عمده
از جمله غزل سرايان بلند آوازه در ادبيات عرفاني كهن ميتوان سعدي ,مولوي,حافظ,عر اقي,و خواجوي كرماني را نام برد.

سعدي و غزل
همه عمر برندارم,سر از اين خمار مستي كه هنوز من نبودم ,كه تو در دلم نشستي
تو نه مثل آفتابي ,كه حضور و غيبت افتد دگران روند و آيند وتو هم چنان كه هستي
چه حكايت از فزاغت,كه نداشتم؟وليكن تو چو روي باز كردي,در ماجرا ببستي
دل دردمند ما را,كه اسيرتوست يارا به وصال مرهمي ده ,چوبه انتظار خستي
گله ازفراغ ياران و جفاي روزگاران نه طريق توست سعدي,كم خويش گيرورستي

مولانا و غزل
ميان ما در آ,ما عاشقانيم كه تا در باغ عشقت دركشانيم
مقيم خانه ما شو,چو سايه كه ماخورشيدرا همسايگانيم
چوجان اندرجهان گرناپديديم چوعشق عاشقان گربي نشانيم
مليك آثارماپيوسته توست كه ما چون جان نهانيم و عيانيم
هرآن چيزي كه توگوئي كه آنيد به بالاترنگر,بالاي آنيم
تو آبي ,ليك گردابي و محبوس درآدرما,كه ما سيل روانيم

حافظ و غزل
زاهدخلوت نشين,دوش به ميخانه شد ازسر پيمان گذشت,باسر پيمانه شد
صوفي مجلس كه دي,جام وقدح مي شكست باز به يك جرعه مي,عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب,آمده بودش به خواب بازبه پيرانه سر,عاشق وديوانه شد
مغ بچه اي مي گذشت,راه زن دين و دل در پي آن آشنا,از همه بيگانه شد
گريه شام وسحر,شكركه ضايع نگشت قطره باران ما,گوهر يك دانه شد
منزل حافظ كنون, بارگه پادشاست دل بر دل دار رفت,جان برجانانه شد

عراقي و غزل
درد ما را نيست درمان الغياث هجر ما را نيست پايان الغياث
نخستين باده كاندر جام كردند زچشم مست ساقي وام كردند
چو با خود يافتند اهل طرب را شراب بي خودي در جام كردند
لب مي گون جانان جام درداد شراب عاشقانش نام كردند
به غمزه صد سخن با جان گفتند به دل ز ابرو دو صد پيغام گفتند
جمال خويشتن را جلوه دادند به يك جلوه ,دو عالم رام كردند

خواجو و غزل
هر كو نظر كند به تو ,صاحب نظر شود وان كش خبر شود ز غمت,بي خبر شود
بگشا كمر كه جامه جان را قبا كنم گرزانكه دست من به ميانت كمر شود
خواجوز عشق روي مگردان,كه در هوا سايربه بال همت و طائر به پر شود
غزل
غزل مشتق از مغازلت عشق بازي باشد بازنان و حديث كردن با ايشان و به زيان سخن شناسان غزل آن را گويند كه مشتمل بروصف شكل و شمايل محبوب و شرح نكايت و حكايت حال محب باشدو به نعمت جمال وصف زلف و خال و بيان هجرو وصال آراسته بود.
بدايع الافكار 71 هر شعر كه مقصور باشد بر فنون عشقيات از وصف زلف خال و حكايت وصل و هجر و تشوق به ذكر رياحين وازهار و رياح و و صف دمن و اطلال باشد غزل خواند.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.donyar.ir
ADMIN
مـــدیـــر کــل انجــمن
مـــدیـــر کــل انجــمن
ADMIN


Posts : 397
Shohrat : 7
Tarikhe Ozviat : 2014-03-09
Keshvar : IRAN
Shahr : khouzestan

آموزش شعر و ترانه سرایی Empty
پستعنوان: رد: آموزش شعر و ترانه سرایی   آموزش شعر و ترانه سرایی Icon_minitime8/31/2015, 10:53 am

اول با جناب افشین مقدم ترانه سرا خوب کشورمان وجناب یعقوبی ترانه سرای خوب که زحمت زیادی در این راه کشیده اشنا میشویم

1 بودن هنرمندان داخل و خارج از کشور

2-شیوع موسیقی زیر زمینی در داخل و تیدیلشدن خوانندگان داخلی به مجاز و غیر مجاز

3-حضور پر زرق و برق ماهواره ها ووسوسه شدن خوانندگانی که می خواهند از طریق تصویر یک شبه ره صد ساله را طی کنند

4-تغییر در مدل ساخت اهنگ و سعی در تغییر سلیقه مخاطب

5-ممنوع الکار شدنترانه سرایان داخلی به خاطر همکاری با خوانندگان ان سوی آب

6-سیاستهای مرکز موسیقی

 

دوستانی که می خواهند ترانه سرائی بیا موزندفقط به نوشته های من اکتفا نکنید بروید بخوانید جستجو کنید هر جائی که مکان شا عران وآهنگ سازان است سر بزنید اگر می خواهید ترانه سرا شوید من مطلبی تهیه کردم که برایتان می نویسم امید وارم با کوشش وپشت کار به آنچه که می خواهید برسید قسمتی از سخنان افشین

مقدم ترانه سرای خوب را گوش کنید افشین امروزه درد دل زیاد دارد بهتر است قبل از ترانه سرائی به قسمت کوچکی از سخنان این ترانه سرا خوب گوش کنیم بعد دل به استاد بعقوبی ترانه سرا میسپاریم که با چه پشت کاری ترانه سرا شد دوستان من در سایت با دو ترانه نا امید میشوند ببینید دوست عزیز ما جناب یعقوبی چه کشیدهاول از استاد افشین مقدم شروع میکنیم



افشین مقدم-این روزها دوستان زیادیاز طریق فیس بوک این سوالات را مطرح کرده اند و بارها توضیح داده ام امیدوارماینبار حرف یکدیگر را متوجه شویم و نحوه برخورد با هر اثر هنری را یاد بگیریم ازمخاطبین ابی که آثار بی بدیل ایرج جنتی عطایی و همتایانش را در خاطره خود دارندانتظاری بیش از این می رود از این جهت که با کلام ایرج جنتی بزرگ شده اند استعارهرا اموخته اند، حس آمیزی را زندگی کرده اند، سوژه را می شناسند و فرم را در مدرنترین ترانه های زمان خود ترانه هایی مثل بن بست ، درخت و غیره تجربه کرد ه اند. ازاین ذهن ورزیده بعید است نتواند درک کند منظور از اینکه : یکی در زد خدا رفت و در وواکرد چیست ؟ به من انتقاد می شود مگر خداوند پادو است که برود در را باز کند...! منظور ،در خانه شان در برج زعفرانیه نیست...! منظور گره ها و بن بستهای زندگیست کهخداوند همیشه حلال مشکلات است کنایه از "خدا گر زحکمت ببند دری ز رحمت گشاید دردیگری " ا:

 

 

 

این نکته هایی که از امروز توی وبلاگم می ذارم رو به من یاد دادن ، به من انتقال دادن یا توی کتاب

ها خوندم ، تو تعداد کم جلسه هایی که شرکت کردم یاد گرفتم یا با تمرکز بیشتر روی آثار بزرگ های ترانه سرایی بدست آورد

این تجربه ها رو راحت می شه بدست آورد...

راحت می شه توی کارهای خودتون یا دیگران به این نکته ها برخورد کرد ولی مثل هر قانون دیگه ای به کاربردن اون سخته...!!!

من به این نکته خیلی اعتقاد ندارم :

 

علم رو می شه بدست آورد ولی استعداد رو نه...!

 

 

 

ولی تو زمینه هنر این موضوع کاملا صدق می کنه ، یعنی شما اگه علاقه ای به هنر خاصی نداشته باشید هیچ وقت نمی تونید به اون گرایش پیدا کنید حتی اگه از سن خیلی پایین ولی اگه استعداد ذاتی داشته باشین اون وقت...

 

پس اون کشش مهمترین و اولین شرط واسه تبدیل شدن به یه هنرمند خوب ؛ خصوصا یه ترانه سرای خوب و موفق است .

 

پس سعی نکنیم با تلقین به خودمون ، خودمون رو به زور به این جرگه اضافه کنیم.

 

 

 

 

از کجا بفهمیم شرط اول را داریم...؟

 

 

 

خب حالا از کجا بفهمیم که ما می تونیم یه ترانه سرای موفق بشیم یا نه...؟

شما آدم احساساتی هستین یا نه...؟

بذارین من شخصیت شما رو از روی یافته های روانشناسی تحلیل کنم. با چند تا مثال خیلی ساده و قابل لمسشروع می کنیم.

آیا زود تحت تاثیر جنس مخالف قرار می گیرین...؟

تا حالا چند بار عاشق شدین...؟ امید وارم جوابتون بالای 5 بار باشه...

تاحالا چند بار به خاطر دوری از یه عزیز گریه افتادین...؟

دیدن فیلم روی شما اثر لازم رو می ذاره یا نه...؟ منظورم اینه که تا حالا شده صحنه های خاص اون فیلم ؛ حتی اگه یه فیلم اکشن باشه ؛ ( بعدا می گم کجای کار به دردتون می خوره ) تا چند روز متوالی ؛ شاید هم تا همین الان ؛ تو ذهن شما مانده باشه...؟

تا حالا شده مشاهده برخورد ناشایست یه پسر با دختری خواب شب رو از سرت بپرونه...؟

تا حالا شده روی کسی دست بلند کرده باشین و بعدا از این کار نا پسند خودتون شرمنده باشین...؟

تا حالا چیزی شبیه به اینا براتون پیش اومده که تا مدتها ؛ تا هنوز؛ توی ذهنتون باشه...؟!

اگه اینطور باشه بهتون تبریک می گم ، به نظر من شما باید تمام تلاشتون رو برای رسیدن به موفقیت انجام بدین چون کاملا واجد شرایط هستین جناب یعقوبی دارای



رشته مهندسی مکانیک در طراحی جامدات می خونم، در حال جمع آوری یه البوم هستم،ترانه سرایی و آهنگسازی رو در کنار خوانندگی خیلی دوست دارم، آینده کلیپ سازی ایران مال م.

به قسمتی از سخنان جناب یعقوبی توجه کردید بنظر من ایشان ترانه سرای پخته ای هستند بعید می دانم کسی امروزه این همه

سختی بکشد هرکه فیل خواهد جور هندوستان کشد.

. حالا به درس بر میگردیم(بیدل)

ترانه سرا باید تشخیص دهد خواننده چه نو صدائی دارد ما سه نوع صدا داریم آلتو..که صدای خانم هاست ..تنور صدای مرد مثل

عارف ووباریتون صدای مرحوم نوری خواننده بی نظیر را می گویند

شعرترانه باشعر (محاوره)امروزه به عنوان یک قالب شعری درکنار قالب های کلاسیک زبان وشیوه برقراری ارتبات با محاوره است.....در شعر کلاسیک صورت مکتوب شعر بیشتر مورد نظر است...در ترانه بصورت شنیداری مد نظر است

این به این معنی شنیدن شعر کلاسیک نیست بلکه بر جستگی قالب هرشعری را بیان میکند جمله ها ابزار ها بیان احساس است

اما اینکه چگونه از آن استفاده کنیم تا ترانه متولد شود امر دیگریست

در ترانه بعضی ها به قافیه های آوائی معتقد هستند مثل کلمات سکوت ..سقوط..سبز..نبض اصول وقواعد قافیه در ترانه مثل شعر کلاسیک است البته بهتر است شعر کلاسیک در ترانه استفاده نشود دلیلش آن است که در محاوره .می توانیم با هم هم قافیه کنیم

ترانه یکی از قدیمی ترین قالب هاست..

ترانه در قدیم بنام قول گفته میشد قالب هائی نزدیک به غزل ..مثل قول و غزل که خویش آوند د ند اولین راه نوشتن ترانه خوب شما باید در بین ترانه سرایان باشید آشنائی با آهنگ سازان خوب رفتن به فرهنگ سرا ها آشنا شدن با دوستانی که به آنجا می آیند

ترانه می خوانند ونقد می شود هرچه مطالعه بیشتر باشد ترانه قابل قبل تر است پشت کار حرف اول را میزند

خب ، استعداد تنها که به درد نمی خوره . به قولی ، برو. دم مغازه نانوایی، بگو من ادم با استعدادی هستم . ببین چند تا نون بهت می دن...؟

استعداد فقط ابزار کارماست.

نیوتن می گه : موفقیت از دوقسمت تشکیل شده است : %98 تلاش و پشت کار و تنها %2 استعداد

لازم نیست آجر بالا بندازیم یا زمین بیل بزنیم یا...ولی همه اینا خودشون می تونن سوژه های بکری واسه ترانه گفتن یا حتی یک مصرع جدید و بکرآوردن باشند.

پس چیکار باید بکنیم...؟

بذارین بنا رو به این بذاریم که ما می خواهیم یه خونه بسازیم . پس گام به گام با هم حرکت می کنیم . من به شما قول می دهم تا پایان کار با شما باشم و خونه ای را به شما تقدیم کنم که خشت خشت آن حاصل دست رنج شخص شماست نه کس دیگری...

اولین کار اینه که باید مغزی فعال و جستجو گر داشته باشیم...!

 

 

 

در طول کار براتون از وبلاگ ها و ترانه های چاپ شده در مجله های مختلف مثال می زنم تا به این احساس که " هر کس کارش در مجله چاپ شود خدای ترانه سرایی است " غلبه کنید و باورتان شود که فلان مجله باید از خدایش باشد که کار شما را چاپ کند...!

ما برای ساختن این خانه به یک زمین مطمئن برای پی ریزی احتیاج داریم . این زمین همان زمینه لازم برای ترانه سرایی یا همان استعداد اولیه است که شما باید داشته باشید و به پرورش آن بپردازید.( حتی یه آدم دم دمی مزاج هم بیشتر از یه آدم بی خیال استعداد شاعری داره )

خب زمین ما احتیاج به گود برداری و پی ریزی دارد ، ما اگر با روحیه خودمان آشنا باشیم این قسمت را هم به خوبی می گذرانیم . البته معمولا ترانه سرا ها سعی می کنند در تمامی ژانر ها فعالیت داشته باشند ولی هر کی در ژانر خاصی آن بازدهی لازم را دارد و می تواند با مخاطب خاص خودش ارتباط برقرار کند .

حالا می رسیم به مصالح ساختمانی . مصالح ما توی این کار بدون شک کلمات هستند. کلمات مناسب بار سنگینی را از دوش سایر ملزومات ترانه سرایی بر می دارن . و همانطور که با گذشت زمان مصالح ساختمان سازی عوض می شوند ما هم خواسته یا نا خواسته با این تغییر ها روبرو خواهیم شد و نباید مانند بعضی ترانه سرایان که من معتقدم %100 با شانس و روابط از شما پیشی گرفته اند با ورود این نوع ترانه ها مخالفت کنیم . دقیقا درست متوجه شدید . منظورم همان کلماتی است که شادمهر و بعد از او تقریبا کل خواننده های مجاز و غیر مجاز ما در سبک و ترانه هاشون به کار بردند.

 

منو نمی خوای.........به درک

 

پیشم نمی یای..........به درک

 

دری وری نگو که کار سرنوشته...!!!

 

من خودم هم وارد این محدوده شده ام و یک سال تمام توی این ژانر کار می کردم . واسه همین نمی تونم و نمی خوام که با این ژانر مخالفت کنم. و هنوز هم گاها در اوج ترانه های اجتماعی یا عاشقانه تک مصرع یا بیتی از این ژانر ویژه را به کار می برم که مطمئنا به حالت خاصی اشاره دارد . به طور مفید تر باید بگم که ؛ ما در ترکیب ژانر ها باید مراقب ابتذال ژانر اصلی خود باشیم چون این اتفاق خیلی زود برای ما رخ خواهد داد . و البته محدوده کلمات ما بدون در نظر گرفتن ذخیره های زبانی ، باز هم آنقدر گسترده است که ما بتونیم شاعر یا ترانهسرای خوبی باشیم . یه ترانه سرای خوب همیشه به دنبال کلمات جدیدی می گردد که قبلا نه در کار های خودش و نه در کار های سایر ترانه سرایان استفاده نشده است . همیشه به دنبال تعبیر های جدید از کلمات کلیشه ایست و کنکاش به دنبال تصاویر متفاوت همیشه در ذهنش وجود دارد . اگر ترانه سرا با ادوات موسقی آشنائی داشته یاشد وپرده ونیم پرده با گامها آشنائی داشته باشدبداند خواننده ائی که برایش ترانه می سراید از چه نوتی می خواند مثل سل ماژور ..ماژور یعنی بزرگ مینور کوچکوارد موسقی نمیشویم که خواننده سرنخ از دستش در نرود قسمت اول بپایان رسید تا قسمت دوم

ژانربرگرفته از کلمه فرانسوی بهمعنای نوع ..دستهژانر نظامی است ازنشانه ها وقرار داد های قابل پیش بینی وتعدادی از عناصر خصلت نما

محاوره... زبان معیار چیست چه ویژگی هائی دارد گفتار با محاوره ای فاقد خوصیات عا میانه است در واقع باید گفت زبان معیار محاوره ائی وزبان عامیانه دو مقوله جدا از هم هستند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.donyar.ir
 
آموزش شعر و ترانه سرایی
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» تاپیک آموزش کامل ترانه سرایی
» چند اصل مهم در ترانه سرایی
» دانلود کتاب ترفندهای ترانه سرایی
» ترانه چیست؟
» آموزش نصب امینوسفر ۲

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن دنیار | Donyar Forum :: انجمن شعر و ترانه - Lyric :: آموزش شعر نویسی-
پرش به: